روزے مے رسَـد کـِﮧ دَر خیال خُـود
جای خالے ام را حِس کـُـنے
دَر دِلَت با بغض بگـُویے :
" ڪاش اینجآ بود "
اما مَـטּ دیگـَـر
بـﮧ פֿـوآبَت هَم نِمے آیَم!!
حــــرف دلتو بهــــش بگـــی
که چقـــــدر برات عــــزیزه....
ولـــــی میبینی خیلـــی ها اومـــدن حرفهــــای تورو بهـــش مـــیزنن:
عزیـــزمـ ღــ
عاشقتــمـــ ღــ
جانــمـ ღـــ
فـــღـدات شــღــم...
تو میمـــــونی و یه دنیــــــا حــــرف نگفــــته ....
فــــقط واســـــش لایـــــک میــــزنی....
کــــاش بــــدونه این یعنــــی
یه دنیا بغـــــض و حــــرف !.!.!
درد یعنی . . .
درد یعنی من . . .
درد یعنی من بی تو . . .
درد یعنی بغضای خفه شده . . .
درد یعنی خاطرات شیرین . . .
درد یعنی هضم نکردن حرفای روز جدایی . . .
درد یعنی وفاداری من . . .
درد یعنی هرزگی تو. . .
درد یعنی سیگار روشن پوک نزده . . .
درد یعنی قفل روی یه آهنگ. . .
کمر درد ، بی عصابی وبدعنقی که درد نیست
درد یعنی تنهایی . . .
در گذر گاه زمان
خیمه شب بازی دهر
با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد
عشقها می میرند
رنگها رنگ دگر می گیرند
و فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده بجا می ماند
"مهدی اخوان ثالث"
در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام . . .
اس ام اس عاشقانه
کوه نیستی ، اما صدایت که می زنم
شعر و شور و عشق به من باز می گردد . . .
اس ام اس عاشقانه
پر از شور و سراسر مهربانی ست
کمی سبز و کمی هم آسمانی ست
شده متن تمامی خبرها
دو چشمت سومین جنگ جهانی ست !
با سلام و احترام به همه ی شما سروران گرامی ضمن آرزوی قبولی عزاداری های شما خوبان, به استحضار می رساند که از این پس شاهد مطالب گوناگون و متنوع از لاو باران خواهید بود.باتشکر...
شرح شهادت امام رضا (ع) در منابع اسلامي
در روايتي از اباصلت آمده است: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور كرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
درباره نحوه شهادت امام رضا (ع)، بيشتر عالمان شيعه و همچنين تعداد زيادي از علماي اهل سنت، قائل هستند كه آن حضرت مسموم و شهيد شده است. البته درباره عامل شهادت امام هشتم، اختلافنظرهايي وجود دارد؛ اما قول مشهور اين است كه آن حضرت، توسط «مأمون» خليفه عباسي مسموم و به شهادت رسيد.
برخي از علماي اهل سنت بر اين نظرند كه مأمون، امام رضا (ع) را مسموم نكرده است و براي اين گفته خود دلائلي هم ذكر ميكنند. از جمله آن دلائل اين است كه مأمون دختر خود را به همسري امام جواد (ع) درآورد. مأمون به برتري امام رضا (ع) در برابر علما استدلال ميكرد. بعد از درگذشت امام رضا (ع) مأمون بسيار ناراحت و غمگين بود و...
در ادامه خواهيم گفت كه به هيچ يك از دلائل در اين رابطه نميتوان استناد كرد.
رحلت جانگداز نبی اکرم صلی الله علیه و آله
آخرین وداع با یاران
... در یكی از روزهای بیماری در حالی كه سرش را با پارچهای بسته بود و علی علیه السلام و فضل بن عباس زیر بغلش را گرفته بودند و پاهایش بر زمین كشیده میشد، وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت و شروع به سخن فرمود و گفت: مردم وقت آن رسیده است كه من از میان شما غائب گردم، اگر به كسی وعده دادهام، آمادهام انجام دهم و هر كس طلبی از من دارد، بگوید تا بپردازم.
در این موقع مردی برخاست و عرض كرد: چندی قبل به من وعده دادید كه اگر ازدواج كنم، مبلغی به من كمك كنید، پیامبر فورا به فضل دستور داد كه مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از منبر پایین آمد و به خانه رفت. سپس روز جمعه، سه روز پیش از وفات خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن نمود و در طی سخنان خود فرمود: هر كسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار كند، زیرا قصاص در این جهان، آسانتر از قصاص در روز رستاخیز است.(1)
ختم رُسُل به سوی جنان میکند سفر / جان جهانیان ز جهان میکند سفر
ریزید خون ز دیده که در آخر صفر / کز پیکر وجود، روان میکند سفر
رحلت نبی رحمت تسلیت باد
.
.
.
آه و واویلا، که چشمان پیمبر بسته شد
باب وحی و خانۀ زهرای اطهر بسته شد
دست فتنه، باز شد بازوی حیدر بسته شد
هم عزای مصطفی، هم غربت شیرخداست . . .
.
.
.
دریغا که روح دعا، رفت در خاک / گرفتند از ما روان دعا را
به سوگ محمّد، بگریید، یاران / که زهرا ببیند، سرشک شما را . . .
امـيـر الـمـؤمـنـيــن عـلـيـه الـسّـلام فـرمـود :
به آنچه اميدش را ندارى اميدوارتر باش از آنچه بدان اميد دارى ؛ زيرا كه موسى بن عمران عليه السلام رفت كه براى خانواده اش آتش برگيرد اما [در آن جا] خداوند عزّ و جلّ با او به سخن در آمد و او پيامبر برگشت . ملكه سبا نيز از كشور خود بيرون آمد ، اما به دست سليمان عليه السلام مسلمان شد . و جادوگران فرعون براى تقويت قدرت فرعون بيرون آمدند ، اما [به خدا ]ايمان آوردند و برگشتند .
اطعام برای تكریم عزادار است اما نحوه خدمت رسانی با شأن این مجالس سازگار نیست. نبود فرصت كافی و امكانات لازم همچنین مدیریت ضعیف برای پذیرایی از عزادار، نوعی بینظمی و حرص و ولع را ناخواسته تزریق میكند. این گونه اطعام به تكریم انسانها لطمه میزند. ضمن بهرهمند شدن از سفره امام ـ علیه السّلام ـ باید به گونهای عمل كرد كه آسیبی به شخصیت عزادار وارد نشود. علاوه بر آن این گونه پذیرایی فرهنگ جامعه را به سوی اسراف، آلوده سازی محیط، ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی سوق داده و باید مدیران هیئات فكری برای این نقیصه نمایند.
از نكات مهم پیرامون این مجالس كه باید مورد دقت قرار گیرد نحوه اطعام عزاداران است.
عاشقی دردسری بود نمیدانستیم***
حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم***
پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم***
شرط بی بال و پری بود نمیدانستیم***
آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو***
سهممان بی خبری بود نمیدانستیم***
آب وجاروی در خانه ی ما شاهد بود***
ازتو بر ما گذری بود نمیدانستیم***
این همه چشم به راهی نگرانم کرده
عـــاشــــــقی دردســری بود نمــــیدانستیم
مولای من،مهربون من
مداح: میثم مطیعی
عاشق رنگ سیاهِ شب یلـدام
آخه از روشنـی هیچ خیری ندیــدم
عاشق تلخــیِ انتهــایِ عشقــم
حالا که به آخــر قصـه رسیــدم
عاشق رنگ شب و رنـگ غروبــم
عاشق مرگ دقیقه های خوبــم
شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود.
ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود. مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده میشد.
واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند و از این رو به دهمین ماه سال دی (دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) میگفتند که ماه تولد خورشید بود.
یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
در فصل بهار ، بزم گلها گرم است...
صد حیف که جای گل نرگس خالیست...
بهار همه طراوتش را مدیون یک گل است! گل زیبای نرگس...!
برای آمدنش دعا کنیم. . . !
اللهم عجل لولیک الفرج
جـاذبـه ی سـیـب ،آدم را بـه زمـیـن زد...
جـاذبـه ی زمـیـن،سـیـب را...
فـرقـی نـمـیـکـنـد؛
سـقـوط!
سـرنـوشـتِ دل دادن بـه هـر جـاذبـه ای غـیـر از خـداسـت...
بـه جـاذبـه ای مـی انـدیـشـم کـه پـروازم مـیـدهـد:
خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا...
.: Weblog Themes By Pichak :.